من هِی صدایَت می کردم وُ
تو هی می رفتی!
من این نشنیدن هایِ بلند را نمی دانستم
این رفتن هایِ عجولِ زشت را
از آفتاب دیدنِ تو را می دانستم وُ
از ماه،
خواب دیدنت را
از خنده،
لب هایِ تو را می دانستم وُ
از غم,
یک روز ندیدنت را
از شادی عید را می دانستم وُ
از دنیا،
تو را
من این دور شدن هایِ طولانی را نمی دانستم
یک وقت بزرگ شدن هایِ تو را
تو هِی می رفتی !
وَ من،
هِی کوچک می شدم
افشین صالحی