سلام
آمدم
ببخش که دیرکردم
داشتم آنوَر کوتاههایِ تو را تبلیغ میکردم
میدانم دومین بار بود
قول که نداده بودَم، گفتم ببینم، باشد
گیر نده تورو خُدا
خُب پول ندارم !
اینها هم که تبلیغ نیست
به جانِ همین سطر که
هَمَش دوست داشتنِ توست ...
تو اصن چرا هِی خودت راعقب میکشی
هِی حال میکنی مرا محکوم کنی
نه نه ..
واستا بینَم
خودت غیرِ قهر
غیرِ نبودن
هِی سوال کردن
.
هیچی
هیچی معذرت
معذرت
آخه من که تویِ تو نیستم که بپرسم
که کجایی
که خوبی
رو قولَم هستم، که قولَم
دلَم بود
میخواهم هرکس علاقه داشت
علاقهای داشت
ورق بزند
وَ علاقه نداشت وُنگاه را هیز داشت
دانلود گذارم
( دانلود دیگه ... یعنی خوندن ِ همینجوری، بیحس،بیحال ، بدونِ ورق زدن )
اما باز معذرت
ببخش
گاهی یادم میرود
من،
دوستت دارم.
افشین صالحی
...