حالا بگو که کاش میبودیم
بگو که کاش نمیرفتیم
آدم بودیم!
حالا تو هِی از دور فحش بده
من هِی از دور بشنوم
من از دور هِی غُر بزنم
تو هِی غریب بشنوی،
در شهرِ غریب
حالا بگو که تقصیر آسمان بود
تقصیر خدایی که تنهاتر از
ما بود
اصلن تقصیر همه بود
تقصیر ماه که باعثِ شب بود
تقصیر آفتاب که شبها نبود
تقصیر جادهای که وقتِ رفتن خوب بود
وقتِ برگشت،
خراب
بگو که تقصیر پُلها بود!
حالا تو آنجا بگو که تقصیرِ دنیا بود وُ
من اینجا بگویَم
کابوسِ رویا بود
تو آنوَر بگو که تقصیرِ فردا بود وُ
من
بگویَم که
بود
اما،
تقصیرِ هرکه بود
عمرِ رفته از نادانیِ ما بود
بیا!
داریم پیر میشویم
افشین صالحی
...