خواب از سرت بپرد! ... بعد سراغِ لبهایَت لب هایِ تو داغ بود خیلی داغ آنقدر که نمی شد نبویید نبوسید گفتم مبادا که سردیِ تنَم لبانِ گرمِ تو را یخ کند مبادا که بوسه ام لبِ لطیفِ تو را زخم کند مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را خَش کند مبادا مبادا که... اصلن خودَت بگو می خواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم نازگلَم؟! افشین صالحی ...