دِلنازکم،
بخواب
نترس!
آغوشِ این خیال امن است
نه حالی برایِ حوول دارد
نه آلی برایِ کوک
نه هولی برایِ هراس وُ
نه خاکی برایِ سر
نه خاک برایِ سر وُ
نه سر برای سرداری
نترس دلنازکِ من
این امن، آنِ توست
این سالها
به انتظارِ توست!
به اینکه بیایی
بریزی، بپاشی
به اینکه بیایی، بنشینی
لم دهی
وَ فقط بدانی که
" تو " علاقه جانِ این جانی
نترس علاقهیِ دلنازکم
دلنازکِ خوبم،
علاقهجانِ قشنگِ من
خوب بخواب
سلام.
افشین صالحی
...