کاش تو اینجا بودی
خوب میشدیم!
بههم سلام میکردیم
دوست میداشتیم
دستهایِ هم را میگرفتیم وُ
بههم چای تعارف میکردیم
برای هم خوب میشدیم وُ
برای همه، خوب
آخر باهم که خوب باشیم
میخندیم
به روز لبخند میزنیم وُ
به شب،
لبخند میزنیم
اگر باهم خوب باشیم، همه چی خوب میشود
باران به وقت میآید
نیمکت پُر میشود
خیال خاطر جمع میشود وُ
دلِ سنگ، نرم
شاید هم کسی دور باشد وُ
خوب نباشد
بعد ما را ببیند بگوید ایجان
چهقدر اینها خوبند
بعد نزدیکتر بیاید وُ
با خوبِ خودش خوب شود
کاش!
« تو » اینجا بودی
باهم خوب میشدیم
افشین صالحی