به جهنم! به درک که سال چند روز است وُ
حال،
کدام روز
به درک که امروز فلان شنبه است وُ
الآن،
ساعت چند
اصلن امروز شنبه تعطیل فلان جاست
یا جمعهیِ تعطیلِ ما
ساعت وقتِ خوابِ فلان است یا بیداریِ مُدامِ ما
بیخیال علاقه!
بگذار برای هم همآن باشیم
شب که گفتیم ماه بیاید وُ
روز خواستیم،
آفتاب
بگذار آنقدر بچه باشیم که ساعتِ بازی دستِ ما باشد وُ
وقتِ خواب،
دستِ باقی
خواباند همه؛
بیابرویم کمی بازی کنیم